- سلام...
- بالاخره وقتی پیدا شد که یه سری به وبم بزنم و آپ کنم...
- تو امتحانا وقتم واسه آپ کردن بیشتر بود!!!
- مدرسمون میدو اِ ... چون سال تحصیلی رو کوتاه کردن بعد امتحانا یه استراحت کوچیک هم بهمون ندادن و بکوب دارن درس میدن...
- فقط قراره یک شنبه ببرنمون کارتینگ! جایزه نمرات خوبمون که نسبت به دوره قبلیا خیلی بهتر بوده...
- موزیک وبم رو با اینکه خیلی خیلی دوس داشتم و مخاطب داشت به گفته دوستم عوض کردم... ولی موزیک شاد پیدا نکردم همشون قر دارن و واسه وب مناسب نیس (مخاطب خاص : همدم هم نبود) این موزیکه هم موقتیه تا یه دونه خوب پیدا کنم
- و اما امروز.... بالاخره که یه روز آزاد پیدا کردم و قرار بود برم خرید ولی...
دختر خالم حالش بد شد و رفتیم بیمارستان...
بعد از یک ساعت که کم کم حالش داش خوب میشد و میگفتم خدارو شکر الان دیگه میریم خرید... حال داداشِش بد شد..
وقتی هم ترخیص شدن وقت خرید رفتن نبود ...
چه روز مُزخرَفـــــــــــــی بود... :(
بر عکس جمعه قبل که کلی خوش گذشت...
زندگیه دیگه.... یه روز خوبه یه روز بد...
+بعدا نوشته: دوباره که موزیکم رو میگوشیدم دیدم چقد خوشمله:`(..... اینم متنش:
یکی هست تو قلبم که هر شب واسه اون می نویسم
اون خوابه
نمیخوام
بدونه
واسه اونه که قلب من اینهمه بیتابه
یه کاغذ
یه خودکار
دوباره شده همدم این دل دیونه
یه نامه
که خیسه
پر از اشکه و کسی بازم اون و نمیخونه
یه روز همین جا توی اتاقم
یدفعه گفت داره میره
چیزی نگفتم اخه نخواستم دلشو غصه بگیره
گریه میکردم درو که می بست
میدونستم که میمیرم
اون عزیزم بود نمی تونستم جلوی راشو بگیرم
می ترسم
یه روزی
برسه که اونو نبینم بمیرم تنها
خدایا
کمک کن نمیخوام بدونه دارم جون میکنم اینجا
سکوت
اتاقو
داره میشکنه تیک تاک ساعت رو دیوار
دوباره نمیخواد بشه باور من که دیگه نمی یاد انگار
یه روز همین جا توی اتاقم
یدفعه گفت داره میره
چیزی نگفتم اخه نخواستم دلشو غصه بگیره
گریه میکردم درو که می بست
میدونستم که میمیرم
اون عزیزم بود نمی تونستم جلوی راشو بگیرم
یکی هست تو قلبم که هر شب واسه اون می نویسم
اون خوابه
نمیخوام
بدونه
واسه اونه که قلب من اینهمه بیتابه
یه کاغذ
یه خودکار
دوباره شده همدم این دل دیونه
یه نامه
که خیسه
پر از اشکه و کسی بازم اون و نمیخونه